گوش تا گوشه ی صحرا تو بخواب و نهراس
شیرها خاطرشان هست که آهوی منی . . .
.
.
.
میان ماندن و نماندن تنها یک حرف ساده بود
از قول من به باران بی امان بگو :
دل اگر دل باشد آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد . . .
ادامه مطلب....
گوش تا گوشه ی صحرا تو بخواب و نهراس
شیرها خاطرشان هست که آهوی منی . . .
.
.
.
میان ماندن و نماندن تنها یک حرف ساده بود
از قول من به باران بی امان بگو :
دل اگر دل باشد آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد . . .
ادامه مطلب....
چــقــدر مــتــفــاوتـــنــد آدمــهــا . . .
عــشــق بــرایی یــکــی دلــگــرمــی . . .
و بــرای دیــگــری ســرگــرمــی . . .
.
.
.
بیائید تا هستیم همدیگر را لمس کنیم، سنگ قبر احساس ندارد . . .
.
.
.
پزشکی قانونی علت مرگ نامبرده را
بسته شدن روزنه های امید ذکر کرد . . .
.
.
.
“عشق” یعنی :اختیار بدی که نابودت کند
اما
“اعتماد” کنی که این کار را نمی کند . . .
برای خواندن ادامه اس ام اس ها به ادامه مطلب بروید.
“منی” که کنارش “تو” نباشی ، “تومنی” نمی ارزد . . .
.
.
.
من
تو
او
ما
حتی بین ضمایر هم او بین ما فاصله انداخته !
.
.
.
اس ام اس عاشقانه جدید
قلبم راعصب کشى کردم!
دیگرن ازسردى نگاهى میلرزد ن ازگرمى آغوشى میتپد . . .
بعد از سال ها دختر کبریت فروش را دیدم! بزرگ وزیبا شده بود.... به او گفتم کبریت
هایت کو؟ می خواهم این سرزمین را به آتش بکشم! خنده تلخی کرد و گفت :
کبریت هایم را نخریدند... سال هاست که خودم را می فروشم......
ماندن ؟ رفتن ؟ کدامیک؟؟؟؟؟؟؟
ماندن همیشه خوب نیست،
رفتن هم همیشه بد نیست.
گاهی رفتن بهتر است. گاهی باید رفت.
باید رفت تا بعضی چیزها بماند.
اگر نروی هر آنچه ماندنیست خواهد رفت.
هیچوقت همسرتون رو به خاطر عیب هایی که داره سرزنش نکنید
چون اون بنده خدا
به خاطر همین عیب ها بوده که نتونسته از شما بهتر پیدا کنه !
♦♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
عزیزم
خیلی وقته می خوام یه موضوعی رو بهت بگم
اما روم نمی شه…
من…
من عاشقت شده ام
با من ازدواج می کنی ؟
به نظرت این متن رو واسه اونی که دوستش دارم بفرستم خوبه؟
گفتم تو دختری، اخلاق دخترا رو بهتر می شناسی!
♦♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
لطیفه ه
- چند روز پیش با موتور رفته بودم یه جعبه بیسکوئیت بخرم. جعبه رو
گذاشتم روی باک موتور و با دو تا پام اونو گرفتم که نیوفته. داشتم میرفتم
که همسایمونو دیدم. از دور سلام کرد. منم دستمو بلند کردمو جواب دادم و با
دست اشاره به جعبه بیسکوئیتی که لای پام بود کردمو گفتم: بفرمائید. یهو
اخماش رفت تو هم. بنده خدا جعبه رو ندید...
از فرداش دیگه جواب سلاممونم نداد.
من موندم چجوری بش بگم که بابا منظور من بیسکوئیت بود نه چیز دیگه ای.
2- پدر: پسرم فکر کنم الان وقتشه کمی در مورد مسائل سکسی با هم حرف بزنیم
.
.
.
.
پسر: باشه موافقم. خوب چی می خوای بدونی؟!!
3- وسط حسینیه یه پرده ی بزرگ کشیده بودند
خانما یه طرف آقایون هم یه طرف!
مداح هم بالای منبر مداحی می کرد.
خانما گوشه ی پرده ی وسط حسینیه رو بالا برده بودند و
مراسم سینه زنی آقایون رو نگاه می کردند و اشک می ریختند!
بعد از چند دقیقه آقایون شروع کردن به درآوردن پیرهناشون ؛
برای نشون دادن ارادت بیشتر!
اینجا بود که آقای مداح غیرتش اجازه نداد که خانما بازم به آقایون نگاه کنند
و خواست از پشت میکروفون نهی از منکر کنه ،
ولی یادش رفت کلمه "پرده" رو به کار ببره و اینجوری شد که اون عقب مجلس منفجر شد از خنده !
مداح : خواهرای عزیز! لطفا دیگه بکشن پائین آقایون لخت شدن ...!
4- يه پسره عروسي كرده بود و شب زفاف بود و پسره هم بلد نبود كه چهكار بايد بكنه. به باباش جريان رو گفت و باباش هم يه بيسيم داد به پسره و يه بيسيم هم خودش برداشت و گفت: ناراحت نباش، با اين بيسيم لحظه به لحظه بهت ميگم كه بايد چه كار كني! پسره رفت توي اتاق. باباش گفت: لخت شو... اونو هم لخت كن... ماچش كن... حالا همون چيزي رو كه هم من دارم و هم تو، بكن توي سوراخش... پسره هم بيسيم رو كرد توي سوراخ!(ببخشید یه کم بی ادبی شد ولی بامزه بود گذاشتم!)
5- من به مسئولین هشدار میدم! اگه اینترنت قطع شه من میرم دختربازی میکنم! همین عمهی شما امکان داره قربانی هدفهای پلید من شه!!!
ای بامزه گلچین شده!